مبینامبینا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات دختر نازم مبینا

تاب تاب اباسی

1392/8/4 1:16
نویسنده : مامان سمیه
486 بازدید
اشتراک گذاری

 

بالاخره تو خونه خودمون تونستیم تاب تاب دخمل گل رو براش وصل کنیم از وقتی تاب خودشو وصل کردیم دیگه وقتی میریم خونه مادرجونش برای تاب امیرعلی گریه نمیکنه که همش بگه اباسی اباسی ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آیسلی
4 آبان 92 13:10
مبارکت باشه نازم همیشه لبات خندون باشه عزیزم


خیلی ممنون مامان آیسل گل
سودابه
12 آبان 92 10:06
سلام .دلم پوسید بس که کنج خونه وبم کز کردم و منتظر حضور دخملیام شدم تا خبری از نی نی هاشون بدن بهم.این شد که گیوه ام رو ورکشیدم و چادر و چاقچور کردم تا یکی یکی به همتون سر بزنم ببینم سلامت هستین الحمدالله؟میدونین قراره برم پام رو جراحی کنم گفتم قبلش یه دیداری تازه کرده باشم و حلال واری بطلبم.خوب خدارو شکر که شما سرتون گرمه وسلامتین.زنده باشینتابت مبارکه مامان جون


سلام مامان مهربون.ممنون که سر زدین خیلی خوشحالم کردین.ان شااله به سلامتی برید عمل کنید و خوب خوب بشید.همیشه سالم باشید.
نازنین
15 آبان 92 15:29
چه گل دختر دوست داشتنیو نازی دارین.
خدا براتون نگهش داره.
خوشحال میشیم اگه به ماهم سر بزنید.


سلام ممنونم حتما سر میزنیم خوشحال میشم بازم از وبلاگ مبینا دیدن کنید.